جدول جو
جدول جو

معنی چشم وگوش - جستجوی لغت در جدول جو

چشم وگوش
جاسوس، خبرچین، خبرگیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم پوش
تصویر چشم پوش
ویژگی کسی که چیزی را نادیده بگیرد یا از جرم و گناه کسی درگذرد، چشم پوشنده
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
کسی که اغماض میکند. (ناظم الاطباء). رجوع به چشم پوشیدن و چشم پوشی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مُ بَ تَ / تِ)
شخص بی تجربه و بی اطلاع. آن کس که سرد و گرم روزگار نچشیده و از حقایق امور سر در نیاورده است. نظیر کور و کر در تداول عامه. مقابل چشم وگوش باز
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ مُ)
کسی که همه چیز را میفهمد. (فرهنگ نظام). مقابل چشم وگوش بسته. شخص مجرب و آگاه. آگاه از حقایق امور
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشم پوش
تصویر چشم پوش
کسی که اغماض کند
فرهنگ لغت هوشیار
بی اطلاع، ناهشیار
متضاد: چشم وگوش باز، هشیار، هوشیار، مواظب
فرهنگ واژه مترادف متضاد